- اسل بزوئن
پهلو به پهلو شدن و معلق زدن حیواناتی چون خوک در باتلاق و
معنی اسل بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو پارچه را با نخ و سوزن به هم وصل کردن و کوک های درشت زدن
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
جان به لب رسیدن، به ستوه آمدن
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
سیخونک زدن
دل زدگی
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
شکسته بندی کردن، بند زدن
پا بیل کردن، با بیل شخم عمیق نمودن، شعله زدن، لهیب آتش
نعل کردن اسب
یاوه گفتن، حرف بیهوده زدن
حدس زدن، ورانداز کردن، تخمین زدن بی حساب و بی قاعده
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
قاچ کردن هندوانه یا خریزه
سر رفتن آب و مایعات در اثر جوشیدن، جوشش چشمه
بخیه زدن، کوک زدن
با سرشاخه ی درخت مرز بین مراتع را مشخص کردن، بریدن شاخ و
گشت و گذار
پاشاندن خاک به وسیله ی مرغ ۲جستجو کردن
گل زدن به تن و خاک به سر ریختن، نوعی نفرین
کک و مک در چهره پدید آمدن
مرحله ای در نمدبافی که با سعد دست بر آن ضربه زنند، به پرواز
به حمله واداشتن سگ های شکاری به محل زندگی گراز